سلام! امیدوارم سال نو پر از برکت و خبرخوش و موفقیت باشه براتون :)
دهها خط نوشتهم. از حال خوب اینروزهام؛ از سیل؛ از دیروز و مرگ جنینی که پدر و مادرش شونزدهساله که چشمانتظارش بودن و بهدنیا نیومده، از عزیزترینهای ما بود. نزدنش رو به زدنش ترجیح دادم. حرف رو میگم. چرا؟ نمیدونم! بهجاش صدایم بزن چارتار رو زمزمه کردم .
همعاقبت مردم کاشانهبهدوشم
من گام و گذر را به رسیدن نفروشم
من صورت ماتی که به آیینه نیاید
شعری که نه دیوانه نه فرزانه درآید
صدایم بزن که شاید زمستان من سرآید
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
صدایم بزن که بی تو فروخفته در سکوتم
به بال و پری نجاتم بده که من روبهرو با سقوطم
♫ صدایم بزن
درباره این سایت